معنی ور دس - جستجوی لغت در جدول جو

ور دس

فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کارگری که بمقام استادی نرسیده اماازمرحله مبتدی بودن نیز گذشته و باید زیر دست استاد کار کند. توضیح بیشتر به کارگر خمیر گیری که زیر دست استاد (خلیفه) کار میکند اطلاق شود ، معاون یاور دستیار

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از دور دست — تصویر دور دست

چیزی که رسیدن به آن مشکل باشد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از شور دست — تصویر شور دست

نا میمون و نا مبارک و نحس

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از مور دستان — تصویر مور دستان

مور دستان

جایی که درخت مورد در آن زیاد باشد

فرهنگ لغت هوشیار

تصویری از به طور دست دست — تصویر به طور دست دست

به طور دست دست

Ambidextrously

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از به طور دست و پا گیر — تصویر به طور دست و پا گیر

به طور دست و پا گیر

Cumbersomely

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از به طور دست و پا چلفتی — تصویر به طور دست و پا چلفتی

به طور دست و پا چلفتی

Gawkily

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از به طور دسته جمعی — تصویر به طور دسته جمعی

به طور دسته جمعی

Cliquishly

دیکشنری فارسی به انگلیسی

تصویری از به طور دستپاچه — تصویر به طور دستپاچه

به طور دستپاچه

Fumingly

دیکشنری فارسی به انگلیسی

کسی که کنار آدم می خوابد

فرهنگ گویش مازندرانی

فنی در کشتی که کشتی گیر حریف را روی دست بلند کند

فرهنگ گویش مازندرانی

تصویری از به طور دست و پا چلفتی — تصویر به طور دست و پا چلفتی

به طور دست و پا چلفتی

незграбно

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از به طور دست و پا گیر — تصویر به طور دست و پا گیر

به طور دست و پا گیر

笨重地

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از به طور دستپاچه — تصویر به طور دستپاچه

به طور دستپاچه

笨拙地

دیکشنری فارسی به چینی

تصویری از به طور دسته جمعی — تصویر به طور دسته جمعی

به طور دسته جمعی

grupowo

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از به طور دست دست — تصویر به طور دست دست

به طور دست دست

ambidextrously

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از به طور دست و پا چلفتی — تصویر به طور دست و پا چلفتی

به طور دست و پا چلفتی

niezdarnie

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از به طور دست و پا گیر — تصویر به طور دست و پا گیر

به طور دست و پا گیر

niewygodnie

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از به طور دستپاچه — تصویر به طور دستپاچه

به طور دستپاچه

niezdarnie

دیکشنری فارسی به لهستانی

تصویری از به طور دسته جمعی — تصویر به طور دسته جمعی

به طور دسته جمعی

групово

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از به طور دست دست — تصویر به طور دست دست

به طور دست دست

амбідекстрично

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از به طور دسته جمعی — تصویر به طور دسته جمعی

به طور دسته جمعی

gruppenweise

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از به طور دست و پا گیر — تصویر به طور دست و پا گیر

به طور دست و پا گیر

громіздко

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از به طور دستپاچه — تصویر به طور دستپاچه

به طور دستپاچه

незграбно

دیکشنری فارسی به اوکراینی

تصویری از به طور دست دست — تصویر به طور دست دست

به طور دست دست

beidhändig

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از به طور دست و پا چلفتی — تصویر به طور دست و پا چلفتی

به طور دست و پا چلفتی

tollpatschig

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از به طور دست و پا گیر — تصویر به طور دست و پا گیر

به طور دست و پا گیر

umständlich

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از به طور دستپاچه — تصویر به طور دستپاچه

به طور دستپاچه

tollpatschig

دیکشنری فارسی به آلمانی

تصویری از به طور دسته جمعی — تصویر به طور دسته جمعی

به طور دسته جمعی

группово

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از به طور دست دست — تصویر به طور دست دست

به طور دست دست

амбидекстрично

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از به طور دست و پا چلفتی — تصویر به طور دست و پا چلفتی

به طور دست و پا چلفتی

неуклюже

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از به طور دست و پا گیر — تصویر به طور دست و پا گیر

به طور دست و پا گیر

громоздко

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از به طور دستپاچه — تصویر به طور دستپاچه

به طور دستپاچه

неуклюже

دیکشنری فارسی به روسی

تصویری از به طور دست و پا چلفتی — تصویر به طور دست و پا چلفتی

به طور دست و پا چلفتی

笨拙地

دیکشنری فارسی به چینی